زیبایی معنوی برای خودسازی

تذهیب نفس برای خود سازی

زیبایی معنوی برای خودسازی

تذهیب نفس برای خود سازی

سخنانی از آیت الله مجتبی تهرانی

بسم الله الرحمن الرحیم 


صفات متقی:
شخصی که اهل تقوی است، می بخشاید کسی را که به او ستم کرده، احسان می کند به کسی که او را محروم کرده و می پیوندد به کسی که از او بریده است.
جفاکاری چیست؟
دو نفر با هم رابطه ای دارند و یکی از آن دو گره ی کار دیگری را باز نمی کند (یعنی او را محروم می سازد) در حالی که توانایی این کار را داشته است این جفاکاری است.

شخص متقی هیچ گاه مقابله به مثل نمی کند.
و یعطی من حرم
شخص متقی متصل به صفات الهی است و روشی که او با مخلوق دارد روشی است الهی.
در سوره ی قصص:
"واحسن کما احسن الله الیک"  
تو احسان و نیکی کن همانطور که خداوند به تو احسان و نیکی کرد.
خطبه ی امام علی (ع):
آیا روش الهی در احسانهایی که به مخلوقش می کند، چنین چیزی را در نظر می گیرد که من تنها به کسی احسان می کنم که در راه من احسان کرد؟
یعطی من حرم چندین نقش دارد :
1. نقش سازندگی در جایی که مقتضی برای سازندگی باشد
   از حضرت علی (ع):یکی از راهای سازندگی بدکاران، خوبی کردن به آنهاست.
   لذا یعطی من حرم نقش سازندگی در مقابل دارد، در صورتی که از نظر انسانیت مقتضی باشد.
2. نفس این عمل یک نقش سپاسگذاری دارد نسبت به منعم.
    یعنی خداوند نعمتی را که در اختیار من قرار داد، میتوانم با این نعمت او را بسازم.
مانند شکر عملی که بهترین راه شکر عملی "واحسن کما احسن الله الیک"  است.
البته شکر چندین قسم است : عملی، قلبی، لفظی و...که در این جلسه وقت توضیح آن نیست.
پس شکر عملی برمیگردد به این که انسان نعمتی را که منعم به او عنایت کرده را در راه رضای او مصرف کند.
نوعی سپاسگذاری از منعمی که نعمت را به من داده و میتوانم از او دستگیری کنم.
حضرت علی (ع): نیکی کن به کسی که به توبدی کرده، زیرا خداوند خشنود می شود.اینها مسئله ایست بین دو نفر، خود و دیگران.
مسئله ای دیگر رابطه ی خود و خدا:
حضرت علی (ع): این یک روش الهی است و چون متقی ملون است به لوح الهی عملش هم الهی است، همانگونه که خداوند انعامی را میکند فرقی بین محسن و غیر نمی گذارد.
اینها همه در رابطه با حق الله است که خداوند در رابطه با خودش مخلوق را محروم از نعمتها نمی کند.
اما در رابطه با حق الناس:
بسیاری از گره هایی را که به کار ما در این دنیا می افتد معاصی است که حق الناس بر گردن داریم.
ویصل من قطع
می پیوندد به کسی که از او بریده است.
در واقع باید فصلی باشد تا وصلی بوجود آید. در ابتدا وصلی بوده، سپس فصلی بوجود آمده.
الذین ینقضون عهد الله من بعد میثقه و یقطعون ما امرالله به ان یوصل 
برای مثال: در وصل رحم، وصلی نیست که اختیاری باشد در واقع وصل، وصل نسبی بوده است و اختیاری نبوده.
صله رحم مستحب است.
در صورتی عدم اجرای آن حرام است که قطع رحم صورت بگیرد، یعنی رحم به سراغ تو بیاید و تو از او روی برگردانی، این حرام است.
یصل من قطع اختصاص به قضیه ی صله رحم ندارد.
در رابطه با پیوندها: از عهدها می آید، در آیه شریفه هم آمده است.
رابطه ی بین"عبد" و "رب" هم همین است.
ما عهدی را با خداوند بسته ایم و ربوبیتش را پذیرفته ایم، آن را قطع می کنیم.
الذین ینقضون عهد الله من بعد میثقه و یقطعون ما امرالله به ان یوصل 
این ما هستیم که از خداوند قطع می کنیم، اما خداوند به قطع ما اعتنا نمی کند.
در نتیجه: متقی ملون است به لوح الهی، او هم نباید به قطع رحم توجه کند.
روایتی از امام باقر(ع): خداوند فرح و شادی اش نسبت به توبه عبدش بیشتر از کسی است که مرکب و توشه اش را در بیابان و شب تاریک گم کرده و بعد آن را می یابد.
زمانی که بنده فراری اش را در حال توبه می بیند.
لذا متقی پیوندهای نسبی و غیر نسبی را:اگر او ببرد متقی نمی برد بلکه در صدد حفظ پیوند است چون خداوند هم اینچنین است .
اما زمانی که این پیوندها به رابطه ی متقی و پروردگار ضرر می رساند آن را قطع می کند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد